عجیبه...

سلامی دوباره😂

خب عزیزان دل 😁❤️

داستان لیدی نواری آوردم خدمتتون🥺🐣

تک پارتی یه چند پارتی😂

بفرمایید بخونید😂🍇

 

 

 

 

 

 

لیدی باگ:
/لیدی باگ: کت مراقب باش اگه شرور بشی کارم خیلی سخت میشه/
کت نوار: البته  مای لیدی/
یویو مو یه جا گیر داد مو از بین خونآشام ها پریدم
/کت نوار: شدو جون اسم جدیدت چیه /
روی ساختمون فرود اومدم به کت نگاه کردم بین خوناشام ها گیر کرده بود نیاز به کمک داشت دوباره یویو مو گیر دادم و دستشو گرفتم سعی کردم خودمونو با یویو بکشم ولی یکی از برده ها مچ پای کت رو گرفته بود همین باعث شد مسیرمون کج شده و رفتیم تو یه کوچه بن بست 
/لیدی باگ:کت خوبی؟/
کت نوار:ا...آره/
خ.و.ن آشاما نزدیکمون شده بودن از ترس عقب می‌رفتم دیگه دید به کت نداشتم دور تا دورم رو خون اشام گرفته بودن با پا زدم دو تاشون بی افتن یویو مو محکم دور دستم چرخوندم و انداختمشون تا اینکه کت رو دیدم...
افتاده بود زمین یکی از خون آشاما دستشو سمت زنگوله کت برد 
/لیدی باگ:نهههه/
زیپشو تا پایین گردنش پایین کشید دست پا میزدم تا برم سمتش ولی گرفته بودنم ...
کت نوار🐾:سردی دو تا میله مانند رو تو گردنم حس کردم  داشتن شیره وجود مو میمکیدن به لیدی باگ نگاه کردم دیدم یه صورت متداوم تار میشد بی حال بهش چشم دوختم چند ثانیه گذشت چشمام سنگین تر از قبل شده بود تا اینکه با صداش بهوش شدم...
لیدی باگ: کت...ت نوار خواهش میکنم ...خواهش میکنم من بدون تو نمیتونم ...تو ...تو میدونی دیگه معجزه گری نیست باید تحمل کنی اگه شرور بشی من ...
سرشو گرفت پایین قطره های اشکش روی زمین میرختن نمی‌تونستم تنهاش بزارم ...

____________

تمام رفت😂🫐

لایک و کامنت یادتون نره🥺❤️‍🩹

بای😙🌙